بهت میگم چه خانواده ای! مامان هنگام تمیز کردن متوجه شد پسرش صبحگاهی نعوظ دارد. برای اون سن طبیعیه او به جای اینکه وانمود کند هیچ اتفاقی نیفتاده، با دختر سبزه اش تماس گرفت و از او خواست به برادرش کمک کند. در نهایت هر دو راضی بودند و مادر خوشحال شد که دوباره آرامش در خانواده حاکم شد.
بابا قرار نبود با این دختر همچین کاری بکنه ولی این عوضی خودش روی بغلش نشست. و زمانی که سلفی ها شروع شد، مرد به طور طبیعی دچار مشکل شد. چه کسی قرار است در برابر سینه هایش مقاومت کند؟ و بعد فقط سرش را از دست داد. اما او آن را مانند یک بزرگسال - در احمق - در او چسباند. بیدمشک برای مردان جوان است و شکاف آن برای مردان است که دیک خود را در آن فرو کنند و آن را به الاغ خود بچسبانند. تقدیر در احمق جوجه بسیار سرگرم کننده است.)
عیاشی نوازندگان پیرمرد. آنها بلدند تکان بدهند. همه لعنت به همه ضربات و ناله های بی پایان. این یک نوبت واقعی است!