//= $monet ?>
چه عکاس گستاخی، پاپاراتزی لعنتی. از بالکن وارد شد و تقریباً لنز را در خرخر جوجه گذاشت. و او آنجا دراز کشیده است و فکر می کند: "چرا شوهرم حرف نمی زند؟ شاید این یک شوخی است. و شوهر هم همین فکر را در مورد او می کند و او حتی سخت تر به الاغ او می کوبد! و اینگونه بود که آنها یک زوج را درگیر کردند. لعنتی، باید پرده ها را ببندیم!
این یک وسوسه خوب است، اگر چنین محافظ صفحه ای را در ورودی فاحشه خانه بچرخانید، مشتری کم نخواهد داشت. در واقع این خانم واقعاً خودش را راضی نمی کند، بلکه فقط بدن و خلق و خوی خود را نشان می دهد. در ضمن، بدن فقط چهار است، اما سینه ها عالی هستند!