//= $monet ?>
اگر این پسر که به طور تصادفی آنها را در یک ساحل خلوت ملاقات کرد، نبود، آنها شروع به مالیدن بدن یکدیگر و همچنین گونه های خود می کردند. حال و هوای بازیگوشی داشتند. و آن مرد به سرعت متوجه شد که قرار است دراز بکشد، بنابراین بلافاصله شلوارش را پایین کشید. مجبور شدیم گاو نر را از شاخ بگیریم و جوجه ها شروع به مکیدن دیک کردند. دختر مو قهوه ای به نظر من خجالتی ترین از این سه بود، اما عوضی دست بالا را داشت. بنابراین او بدون فکر دوم بلند شد. و بقیه دوستانم فقط آب دهانشان را می ریختند. ))
اگر من همسایه ای مثل آن را در آپارتمانم زندگی می کردم، به او یک حیله روزانه هم می دادم. و من دوستانم را دعوت می کردم تا او را لعنت کنند. او آنقدر بیدمشک زیبایی داشت که زبانم به سمت آن کشیده می شد. البته او از این نوع خروس خوشش می آمد، بنابراین بدش نمی آمد که پاهایش را باز کند. من حتی اگر او را در دهان او تقدیر می کرد، تعجب نمی کردم - دخترهایی مانند آن دوست دارند به عنوان عوضی از آنها استفاده کنند. صبح خوبی بود!
اوووووووووول آره